لیلی خوش گفتار ـ در تعریف این اصطلاح باید گفت واژه و نامی است که برای چند چیز به کار می رود به شرط آنکه معنای آن چند چیز از یک جنس باشد. مثل «نور» که بر نور چراغ، نور نورافکن و نور خورشید اطلاق می شود که جملگی نورند و تفاوت آنها در شدت و ضعف و نقص و کمال آنهاست.
بر اساس این تعریف از اصطلاح «مشترک معنوی»، در ادبیات فارسی واژه دوستی بر «رفاقت» و «رفیق» یعنی پیوند محبتآمیزِ مبتنی بر اعتماد دوسویه و در جایگاهی بالا و ارزشی والاتر نزد اندیشمندان به «معشوق زمینی» یا «معشوق افلاکی» اطلاق می شود. چنانکه ارسطو، حکیم بیهمتای یونانی که در تاریخ فلسفه و در تحولات تفکر بشری تأثیری کممانند دارد، دوستی را در به بارآمدن سعادت انسان ضروری میداند.
ارسطو «دوستی» را بر اساس خاستگاههای آن سه گونه میداند. دوستیِ سودبنیاد یا دوستی پیران «دوست آن باشد که گیرد دست دوست/در پریشانحالی و درماندگی»، دوستیِ لذتبنیاد یا دوستی جوانان و معشوق زمینی«درِ چشم بامدادان به بهشت برگشودن/ نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی» و دوستیِ فضیلتبنیاد یا دوستی برای دوستی که از آن خردمندان و نیکان است و در آن، دوست افلاکی در مسیر دوستی جانشین دوست خاکی میشود «گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی/دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را». ویژگیای که در هر سه گونه دوستی مشترک است و شدت و ضعف و نقص و کمال میپذیرد «علاقه» است و «مهر و محبت». این ویژگیهاست که سبب نزدیکی و پیوند دو تن بهعنوان دوست میگردد.
نظر به طبقه بندی ارسطو گذشته از اشعار زیادی در ادبیات ایران که معشوق زمینی و خاکی است، در بسیاری از ابیات نیز، دوست؛ معشوق افلاکی یعنی خداوند است. با تامل در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛ خداوند می فرماید: ما از رگ گردن بندگان به آنان نزدیکتریم. و کدامین دوست از خداوند به انسان نزدیکتر است؟
از آنجاکه یکی از ویژگیهای حاکم بر سراسر ایران فرهنگی، توصیه به اصل انسانیِ «دوستی» است، نیاکان ما با پرهیز از دشمنی و با بهکارگیری اصل دوستی ارتباطهای جمعی خود را تنظیم میکردند. عدول از دوستی درافتادن به ورطه هولناک دشمنی است؛ همان که حافظ بهدرستی گفت: « درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد». امروز، نه تنها ما باید بیشتر و بیشتر به اصل دوستی توجه کنیم که جهان نیازمند چنین توجهی است؛ ازآنرو بر آنیم که مردم ایران کنونی و مردمی که در گستره ایران فرهنگی میزیند این اصل را یکسره از یاد نبردهاند. امروز ایران و جهان بیش از هر چیز به اصل دوستی نیاز دارد.
بر بنیاد چنین دیدگاهی نسبت به دوستی است که در فرهنگ ایران «دوستی» از برادری برتر شمرده میشود و حکیمی که درواقع سخنگوی فرهنگ ایران است، در پاسخ بدین پرسش که: برادر بهتر است یا دوست؟ اعلام میدارد: برادری که دوست باشد… .
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم!